معنی فارسی long-delayed

B2

مدت قابل توجهی تأخیر، به معنای به تعویق افتاده به مدت طولانی.

Postponed or delayed for a significant amount of time.

example
معنی(example):

پروژه‌ای که مدت‌ها معوقه بود، بالاخره تکمیل شد.

مثال:

The long-delayed project was finally completed.

معنی(example):

سفر معوقه او بالاخره آغاز شد.

مثال:

Her long-delayed journey began at last.

معنی فارسی کلمه long-delayed

: معنی long-delayed به فارسی

مدت قابل توجهی تأخیر، به معنای به تعویق افتاده به مدت طولانی.