معنی فارسی lousiness
B1وضعیت یا کیفیت بد، به ویژه در مورد چیزهای غیرقابل قبول.
The quality of being bad or unpleasant.
- NOUN
example
معنی(example):
بدی آب و هوا روحیه ما را خراب کرد.
مثال:
The lousiness of the weather dampened our spirits.
معنی(example):
او از بدی غذای رستوران شکایت کرد.
مثال:
She complained about the lousiness of the food at the restaurant.
معنی فارسی کلمه lousiness
:
وضعیت یا کیفیت بد، به ویژه در مورد چیزهای غیرقابل قبول.