معنی فارسی lovability
B2قابلیت دوستداشتنی بودن، ویژگیهایی که باعث میشوند شخص یا چیزی را دوست داشت.
The quality of being lovable; the ability to attract affection.
- NOUN
example
معنی(example):
محبتآمیزی او باعث شد که همه بخواهند دوست او باشند.
مثال:
Her lovability made everyone want to be her friend.
معنی(example):
محبتآمیزی تولهسگ قلبهای همه کسانی را که آن را دیدند، تصرف کرد.
مثال:
The puppy’s lovability captured the hearts of all who saw it.
معنی فارسی کلمه lovability
:
قابلیت دوستداشتنی بودن، ویژگیهایی که باعث میشوند شخص یا چیزی را دوست داشت.