معنی فارسی lovanenty
B1صفتی خاص که به حالتی از جاذبه یا دوستداشتنی بودن اشاره دارد.
The quality or state of being lovable.
- OTHER
example
معنی(example):
محبتآمیزی صدای او او را به یک خواننده عالی تبدیل کرد.
مثال:
The lovanenty of her voice made her an excellent singer.
معنی(example):
او به گونهای محبتآمیز صحبت کرد که همه با دقت گوش دادند.
مثال:
He spoke with such lovanenty that everyone listened closely.
معنی فارسی کلمه lovanenty
:
صفتی خاص که به حالتی از جاذبه یا دوستداشتنی بودن اشاره دارد.