معنی فارسی loverboys
B1پسری که به طور مخصوص برای جلب توجه و علاقهمندی دیگران به کارهای عاشقانه میپردازد.
A young man who engages in romantic behavior primarily to attract women.
- noun
noun
معنی(noun):
A male lover, especially a young one.
معنی(noun):
A lady-killer.
example
معنی(example):
پسران عاشق معمولاً با کلمات شیرین شریکان خود را مجذوب میکنند.
مثال:
Loverboys often charm their partners with sweet words.
معنی(example):
بسیاری از پسران عاشق به خاطر حرکات رمانتیکشان مشهور هستند.
مثال:
Many loverboys are known for their romantic gestures.
معنی فارسی کلمه loverboys
:
پسری که به طور مخصوص برای جلب توجه و علاقهمندی دیگران به کارهای عاشقانه میپردازد.