معنی فارسی loverdom

B1

قلمرو عاشقی به حالتی اطلاق می‌شود که در آن فرد درگیر عشق و رابطه عاشقانه است.

The state or condition of being a lover; being immersed in love.

example
معنی(example):

در قلمرو عاشقی او، احساس خوشحالی و کمال می‌کرد.

مثال:

In her loverdom, she felt happy and complete.

معنی(example):

شعرهای او عشق و شور و شوقش به رومنس را منعکس کرد.

مثال:

His poems reflected his loverdom and passion for romance.

معنی فارسی کلمه loverdom

: معنی loverdom به فارسی

قلمرو عاشقی به حالتی اطلاق می‌شود که در آن فرد درگیر عشق و رابطه عاشقانه است.