معنی فارسی lubricatory
B2روانکاری، مربوط به خاصیت کاهش اصطکاک و بهبود عملکرد حرکتی در سطوح است.
Relating to the act of lubricating or having lubricating properties.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
خواص روانکاری روغن بسیار موثر هستند.
مثال:
The lubricatory properties of oil are very effective.
معنی(example):
باید اقدامات روانکاری مواد مختلف را بررسی کنیم.
مثال:
We need to examine the lubricatory actions of different substances.
معنی فارسی کلمه lubricatory
:
روانکاری، مربوط به خاصیت کاهش اصطکاک و بهبود عملکرد حرکتی در سطوح است.