معنی فارسی lubritory
B1محل یا فضایی که در آن عملیات روانسازی انجام میشود.
An area or facility where lubrication is applied and maintained.
- NOUN
example
معنی(example):
یک مکان روانساز جایی است که ماشینها به طور منظم سرویس میشوند.
مثال:
A lubritory place is one where machines are regularly serviced.
معنی(example):
او در یک محیط روانساز کار میکند و تجهیزات را نگهداری میکند.
مثال:
He works in a lubritory environment, maintaining the equipment.
معنی فارسی کلمه lubritory
:
محل یا فضایی که در آن عملیات روانسازی انجام میشود.