معنی فارسی luckiness

B1

خوش‌شانسی، حالتی از داشتن شانس خوب یا شرایط مثبت.

The state or condition of being fortunate.

example
معنی(example):

خوش‌شانسی او شادی بزرگی برایش آورد.

مثال:

Her luckiness brought her great joy.

معنی(example):

خوش‌شانسی رویداد برای همه مشهود بود.

مثال:

The luckiness of the event was evident to everyone.

معنی فارسی کلمه luckiness

: معنی luckiness به فارسی

خوش‌شانسی، حالتی از داشتن شانس خوب یا شرایط مثبت.