معنی فارسی lullilooed
B1لولیلو شده، به معنای خواندن لولیلو برای آرامش و خواباندن کسی.
To have sung a lullaby to someone, put them to sleep.
- VERB
example
معنی(example):
او کودک را لولیلو خواند تا خوابش ببرد.
مثال:
She lullilooed the child until he fell asleep.
معنی(example):
صدای آرام خوابش برد و به خواب راحتی رفت.
مثال:
The soothing voice lullilooed him into a peaceful slumber.
معنی فارسی کلمه lullilooed
:
لولیلو شده، به معنای خواندن لولیلو برای آرامش و خواباندن کسی.