معنی فارسی lumachel
B1موجودی خیالی یا اسطورهای که معمولاً زیبایی و شگفتی را نمایان میکند.
A mythical or imaginary creature often associated with beauty and wonder.
- OTHER
example
معنی(example):
لوماشل موجود زیبایی در باغ بود.
مثال:
The lumachel was a beautiful creature in the garden.
معنی(example):
ما یک لوماشل را دیدیم که بین گلها میرقصید.
مثال:
We spotted a lumachel dancing among the flowers.
معنی فارسی کلمه lumachel
:
موجودی خیالی یا اسطورهای که معمولاً زیبایی و شگفتی را نمایان میکند.