معنی فارسی lusciously
B2به طرز خوشمزه و دلپذیری، به ویژه در ارتباط با غذا یا صدا.
In a manner that is very appealing, often used to describe rich flavors or sensuous speech.
- ADVERB
example
معنی(example):
دسر به طرز لذتبخشی شیرین و غنی بود.
مثال:
The dessert was lusciously sweet and rich.
معنی(example):
او به طرز دلپذیری صحبت کرد و همه را مجذوب کرد.
مثال:
She spoke lusciously, captivating everyone.
معنی فارسی کلمه lusciously
:
به طرز خوشمزه و دلپذیری، به ویژه در ارتباط با غذا یا صدا.