معنی فارسی lustihood

B2

لزوم و رفتار لذت‌جویانه، نوعی زندگی به همراه تمایلات و لذت‌های شدید.

The state or condition of being characterized by a pursuit of pleasure.

example
معنی(example):

لذت‌جویی او در انتخاب‌های زندگی‌اش مشهود بود.

مثال:

His lustihood was evident in his lifestyle choices.

معنی(example):

این فیلم لذت‌جویی را به عنوان یک شکل آزادی جشن گرفت.

مثال:

The film celebrated lustihood as a form of freedom.

معنی فارسی کلمه lustihood

: معنی lustihood به فارسی

لزوم و رفتار لذت‌جویانه، نوعی زندگی به همراه تمایلات و لذت‌های شدید.