معنی فارسی lustless
B1بدون لذت یا اشتیاق، بیمیل به تمایلات جنسی.
Lacking in desire, passion, or fervor; devoid of lust.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
رفتار بدون لذت او را دور و بیاحساس به نظر میرساند.
مثال:
His lustless demeanor made him seem distant.
معنی(example):
داستان یک رابطه بدون لذت را توصیف کرد که جرقهاش را از دست داده بود.
مثال:
The story described a lustless relationship that had lost its spark.
معنی فارسی کلمه lustless
:
بدون لذت یا اشتیاق، بیمیل به تمایلات جنسی.