معنی فارسی lustrational
B2مرتبط با فرایند پاکسازی و تطهیر.
Relating to the process of lustration.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
اقدامات لستریشن با واکنشهای متفاوتی مواجه شد.
مثال:
The lustrational measures were met with mixed reactions.
معنی(example):
فعالیتهای لستریشن میتواند بین کشورها تفاوت زیادی داشته باشد.
مثال:
Lustrational activities can vary greatly between countries.
معنی فارسی کلمه lustrational
:
مرتبط با فرایند پاکسازی و تطهیر.