معنی فارسی lymphoblastic
B1لنفوبلاستیک، به نوعی از سلولهای خونی اشاره دارد که معمولاً در شرایط سرطانی مانند لوسمی مشاهده میشود.
Relating to lymphoblasts, which are immature white blood cells involved in certain types of leukemia.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
لنفوبلاستیک لوسمی نوعی سرطان است که در سلولهای خونی شروع میشود.
مثال:
Lymphoblastic leukemia is a type of cancer that starts in the blood cells.
معنی(example):
پزشک توضیح داد که بیماریهای لنفوبلاستیک میتوانند بر سلامت کودکان تأثیر بگذارند.
مثال:
The doctor explained that lymphoblastic conditions can affect children's health.
معنی فارسی کلمه lymphoblastic
:
لنفوبلاستیک، به نوعی از سلولهای خونی اشاره دارد که معمولاً در شرایط سرطانی مانند لوسمی مشاهده میشود.