معنی فارسی lymphogranulomatous
B2لنفووگرنولوماتوز، واژهای توصیفی از بیماریهای مرتبط با لنفووگرنولوما است.
Describing conditions that are related to or characterized by lymphogranulomas.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
واکنش لنفووگرنولوماتوز میتواند شدید باشد.
مثال:
The lymphogranulomatous reaction can be severe.
معنی(example):
بیماریهای لنفووگرنولوماتوز اغلب نیاز به درمان طولانیمدت دارند.
مثال:
Lymphogranulomatous diseases often require long-term treatment.
معنی فارسی کلمه lymphogranulomatous
:
لنفووگرنولوماتوز، واژهای توصیفی از بیماریهای مرتبط با لنفووگرنولوما است.