معنی فارسی lymphographic
B1وضعیت یا تصویری که به بررسی عروق لنفاوی کمک میکند و اطلاعاتی درباره آنها ارائه میدهد.
Relating to the imaging or study of lymphatic vessels.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
پزشک یک اسکن لنفونوگرافی برای بررسی ناهنجاریها تجویز کرد.
مثال:
The doctor ordered a lymphographic scan to check for abnormalities.
معنی(example):
تصاویر لنفونوگرافی به شفافسازی عروق لنفاوی کمک میکند.
مثال:
Lymphographic images help visualize lymphatic vessels.
معنی فارسی کلمه lymphographic
:
وضعیت یا تصویری که به بررسی عروق لنفاوی کمک میکند و اطلاعاتی درباره آنها ارائه میدهد.