معنی فارسی lynched
B1به دار آویختن، به معنای قتل کردن فردی توسط گروهی از مردم به خاطر اتهامات بدون روند قضایی، به طور غیرقانونی انجام میشود.
To execute someone, especially by hanging, without legal trial or due process.
- verb
verb
معنی(verb):
To execute (somebody) without a proper legal trial or procedure, especially by hanging and backed by a mob.
example
معنی(example):
جمعیت مرد متهم را بدون محاکمه به دار آویخت.
مثال:
The mob lynched the accused man without a trial.
معنی(example):
در گذشته، بسیاری از قربانیان بر اساس شایعات به دار آویخته شدند.
مثال:
In the past, many victims were lynched based on rumors.
معنی فارسی کلمه lynched
:
به دار آویختن، به معنای قتل کردن فردی توسط گروهی از مردم به خاطر اتهامات بدون روند قضایی، به طور غیرقانونی انجام میشود.