معنی فارسی machinely
B1به صورت ماشینی یا با استفاده از ماشینآلات، به طوری که کار به صورت خودکار انجام شود.
In a mechanical manner; using machinery.
- ADVERB
example
معنی(example):
این کار بهصورت ماشینی انجام شد و اطمینان از کارآمدی را به همراه داشت.
مثال:
The task was completed machinelly, ensuring efficiency.
معنی(example):
آنها بهصورت ماشینی عمل کردند تا سرعت تولید را افزایش دهند.
مثال:
They operated machinelly to improve production speed.
معنی فارسی کلمه machinely
:
به صورت ماشینی یا با استفاده از ماشینآلات، به طوری که کار به صورت خودکار انجام شود.