معنی فارسی maddened

B2

دیوانه به حالتی اشاره دارد که فرد بر اثر احساسات شدید مانند خشم یا اضطراب از تعادل خارج می‌شود.

Driven to madness or irrationality due to intense emotions or circumstances.

verb
معنی(verb):

To make angry.

معنی(verb):

To make insane; to inflame with passion.

معنی(verb):

To become furious.

example
معنی(example):

او به خاطر سروصدای مداوم بیرون دیوانه شده بود.

مثال:

She was maddened by the constant noise outside.

معنی(example):

جمعیت دیوانه به سمت صحنه rushed.

مثال:

The maddened crowd rushed towards the stage.

معنی فارسی کلمه maddened

: معنی maddened به فارسی

دیوانه به حالتی اشاره دارد که فرد بر اثر احساسات شدید مانند خشم یا اضطراب از تعادل خارج می‌شود.