معنی فارسی magazinage

B1

فرآیند یا عمل تهیه و طراحی مواد برای نشر در یک مجله.

The act or process of arranging or producing a magazine.

example
معنی(example):

تهیه مجله پروژه تحسین‌برانگیز بود.

مثال:

The magazinage of the project was impressive.

معنی(example):

از تهیه مجله گزارش‌های ماهانه لذت بردم.

مثال:

I enjoyed the magazinage of the monthly reports.

معنی فارسی کلمه magazinage

: معنی magazinage به فارسی

فرآیند یا عمل تهیه و طراحی مواد برای نشر در یک مجله.