معنی فارسی maimedness
B1نقصی یا آسیبی که باعث از دست رفتن قابلیتهای جسمی یا عملکردی میشود.
The state of being maimed or severely injured.
- NOUN
example
معنی(example):
نقص او بر اعتماد به نفسش تأثیر گذاشت.
مثال:
His maimedness affected his confidence.
معنی(example):
نقص این سرباز نتیجهٔ جنگ بود.
مثال:
The maimedness of the soldier was a result of war.
معنی فارسی کلمه maimedness
:
نقصی یا آسیبی که باعث از دست رفتن قابلیتهای جسمی یا عملکردی میشود.