معنی فارسی make an entrance

B2

وارد شدن به نحوی که توجه دیگران را جلب کند.

To enter in a way that attracts attention.

verb
معنی(verb):

To enter the stage

معنی(verb):

To enter noticeably

example
معنی(example):

او دوست دارد در هر مهمانی یک ورود باشکوه داشته باشد.

مثال:

She likes to make an entrance at every party.

معنی(example):

او وارد شد به طوری که همه متوجه او شدند.

مثال:

He made an entrance that everyone noticed.

معنی فارسی کلمه make an entrance

: معنی make an entrance به فارسی

وارد شدن به نحوی که توجه دیگران را جلب کند.