معنی فارسی make off with

B1

دزدیدن و به سرعت فرار کردن با چیزی.

To steal something and run away.

verb
معنی(verb):

To steal (something) and flee.

example
معنی(example):

او وقتی که من نگاه نمی‌کردم، نهار من را دزدید.

مثال:

He made off with my lunch when I wasn't looking.

معنی(example):

آنها مقدار زیادی پول نقد از فروشگاه دزدیدند.

مثال:

They made off with a lot of cash from the store.

معنی فارسی کلمه make off with

: معنی make off with به فارسی

دزدیدن و به سرعت فرار کردن با چیزی.