معنی فارسی make one's alley good
B1بهبود دادن شرایط یک منطقه خاص یا محیط از طریق ارتقاء و به سامان آوردن آن.
To improve or make better a specific area or environment.
- VERB
example
معنی(example):
او تصمیم گرفت کوچهاش را با تمیز کردن آن خوب کند.
مثال:
He decided to make his alley good by cleaning it up.
معنی(example):
او به همسایههایش کمک کرد تا با کاشت گل، کوچهشان را خوب کنند.
مثال:
She helped her neighbors make their alley good by planting flowers.
معنی فارسی کلمه make one's alley good
:بهبود دادن شرایط یک منطقه خاص یا محیط از طریق ارتقاء و به سامان آوردن آن.