معنی فارسی make one's pile

B2

پول زیادی کسب کردن، به ویژه به وسیله کار یا سرمایه‌گذاری.

To accumulate a large amount of money.

example
معنی(example):

او برای اینکه قبل از بازنشستگی پول زیادی به دست آورد، سخت کار کرد.

مثال:

He worked hard to make his pile before retirement.

معنی(example):

بسیاری از کارآفرینان با نوآوری ثروت کسب می‌کنند.

مثال:

Many entrepreneurs make their pile through innovation.

معنی فارسی کلمه make one's pile

:

پول زیادی کسب کردن، به ویژه به وسیله کار یا سرمایه‌گذاری.