معنی فارسی make up for
B1جبران کردن چیزی که از دست رفته یا آسیب دیده است.
To compensate for something lost or lacking.
- VERB
example
معنی(example):
او سعی کرد با یک هدیه فکر شده، برای اشتباهش جبران کند.
مثال:
He tried to make up for his mistake with a thoughtful gift.
معنی(example):
او ساعتهای اضافی کار کرد تا برای زمانی که از دست داد جبران کند.
مثال:
She worked extra hours to make up for the time she missed.
معنی فارسی کلمه make up for
:
جبران کردن چیزی که از دست رفته یا آسیب دیده است.