معنی فارسی make-demands-on
B1خواستهها یا انتظاراتی که از کسی یا گروهی در شرایط خاص مطرح میشود.
To impose requirements or expectations on someone or a group in a particular situation.
- VERB
example
معنی(example):
مدیر تصمیم گرفت از تیم خواستههایی داشته باشد تا عملکرد را بهبود بخشد.
مثال:
The manager decided to make demands on the team to improve performance.
معنی(example):
در دورههای شلوغ، معمول است که کارفرمایان از کارکنان خود خواستههایی داشته باشند.
مثال:
It's common for employers to make demands on their employees during busy periods.
معنی فارسی کلمه make-demands-on
:
خواستهها یا انتظاراتی که از کسی یا گروهی در شرایط خاص مطرح میشود.