معنی فارسی makebates

B1

نزدیک کردن یا ایجاد توافق بین گروه‌های متخاصم.

To facilitate agreements or harmony between conflicting entities.

example
معنی(example):

سیاست جدید هدفش نزدیک کردن شرکت‌های رقیب است.

مثال:

The new policy aims to makebates between competing firms.

معنی(example):

آنها رویدادهایی برای نزدیک کردن کسب‌وکارهای محلی سازمان‌دهی کردند.

مثال:

They organized events to makebates among local businesses.

معنی فارسی کلمه makebates

: معنی makebates به فارسی

نزدیک کردن یا ایجاد توافق بین گروه‌های متخاصم.