معنی فارسی malcontently

B1

به‌طرزی نارضایتی و ناخشنود.

In a manner that expresses dissatisfaction.

example
معنی(example):

آنها به‌طرز ناراضی از سیاست جدید ابراز نارضایتی کردند.

مثال:

They malcontently expressed their dissatisfaction with the new policy.

معنی(example):

او به‌طرز ناراضی وقتی گفتند باید کارش را دوباره انجام دهد، غُرغُر کرد.

مثال:

She huffed malcontently when told she had to redo her work.

معنی فارسی کلمه malcontently

: معنی malcontently به فارسی

به‌طرزی نارضایتی و ناخشنود.