معنی فارسی malmy
B2مالمی به معنی بیاعتمادی یا موقر نبودن در رفتار است.
Characterized by a dubious, untrustworthy nature.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
طبع مالمی او را به سختی میتوان مورد اعتماد قرار داد.
مثال:
His malmy nature made it hard to trust him.
معنی(example):
او احساس کرد طرز برخورد مالمی او نامناسب است.
مثال:
She felt his malmy attitude was inappropriate.
معنی فارسی کلمه malmy
:
مالمی به معنی بیاعتمادی یا موقر نبودن در رفتار است.