معنی فارسی mam

A2

کلمه ای غیررسمی برای اشاره به مادر به ویژه در زبان‌های خاص.

An informal term used to refer to a mother, particularly in certain cultures.

noun
معنی(noun):

Mum, mom; diminutive of mother.

example
معنی(example):

مام من همیشه بهترین کوکی‌ها را درست می‌کند.

مثال:

My mam always makes the best cookies.

معنی(example):

در بعضی فرهنگ‌ها، مردم به مادر خود به عنوان مام اشاره می‌کنند.

مثال:

In some cultures, people refer to their mother as mam.

معنی فارسی کلمه mam

: معنی mam به فارسی

کلمه ای غیررسمی برای اشاره به مادر به ویژه در زبان‌های خاص.