معنی فارسی mama
A1 /ˈmɑmə/کلمهای غیررسمی و محبتآمیز برای اشاره به مادر.
An affectionate term for mother, commonly used by children.
- noun
noun
معنی(noun):
(hypocoristic, usually childish) Mother, female parent.
example
معنی(example):
ماما همیشه میداند چگونه مرا بخنداند.
مثال:
Mama always knows how to make me smile.
معنی(example):
کودکان اغلب به مادر خود ماما میگویند.
مثال:
Children often call their mother mama.
معنی فارسی کلمه mama
:
کلمهای غیررسمی و محبتآمیز برای اشاره به مادر.