معنی فارسی mammet

A2

عروسک یا مجسمه‌ای که به صورت انسانی ساخته شده است.

A puppet or doll made to resemble a human.

example
معنی(example):

او با یک عروسک پارچه‌ای بازی می‌کرد.

مثال:

He played with a mammet made of cloth.

معنی(example):

کودک عروسک خود را به عنوان دوستی گرامی می‌داشت.

مثال:

The child cherished her mammet as a friend.

معنی فارسی کلمه mammet

: معنی mammet به فارسی

عروسک یا مجسمه‌ای که به صورت انسانی ساخته شده است.