معنی فارسی managery
B1فضای مربوط به مدیریت، جایی که مدیریت و رهبری اهمیت دارد و نظم رعایت میشود.
An environment or setting characterized by management and leadership.
- OTHER
example
معنی(example):
دفتر جوی مدیریتی داشت که همه از قوانین پیروی میکردند.
مثال:
The office had a managery atmosphere where everyone followed the rules.
معنی(example):
در یک محیط مدیریتی، رهبری و نظم مورد تأکید قرار میگیرد.
مثال:
In a managery setting, leadership and order are emphasized.
معنی فارسی کلمه managery
:
فضای مربوط به مدیریت، جایی که مدیریت و رهبری اهمیت دارد و نظم رعایت میشود.