معنی فارسی maneuvrable

B1

قابل تغییر جهت و حرکت، به ویژه در فضاهای محدود.

Able to be maneuvered easily.

example
معنی(example):

این قایق بسیار قابل مانور است و برای دریانوردی در آب‌های باریک مناسب است.

مثال:

This boat is very maneuverable, perfect for sailing in narrow waters.

معنی(example):

یک وسیله نقلیه قابل مانور می‌تواند در شرایط اضطراری بهتر کنترل شود.

مثال:

A maneuverable vehicle can be more easily controlled during emergencies.

معنی فارسی کلمه maneuvrable

: معنی maneuvrable به فارسی

قابل تغییر جهت و حرکت، به ویژه در فضاهای محدود.