معنی فارسی manicate
B1مدیریت کردن یا سازماندهی کردن موارد مختلف، به ویژه در زمینه باغبانی یا فضاهای سبز.
To manage or organize something, especially in the context of gardening or landscaped areas.
- VERB
example
معنی(example):
او تصمیم گرفت باغش را مدیریت کند تا رشد بهتری داشته باشد.
مثال:
He decided to manicate his garden for better growth.
معنی(example):
برای مدیریت منظر، او چیدمان را با دقت برنامهریزی کرد.
مثال:
To manicate the landscape, she planned the layout carefully.
معنی فارسی کلمه manicate
:
مدیریت کردن یا سازماندهی کردن موارد مختلف، به ویژه در زمینه باغبانی یا فضاهای سبز.