معنی فارسی manlessly

B1

عمل یا رفتاری که بدون کمک یا وابستگی به مردان انجام می‌شود.

In a manner that does not involve men; independently.

example
معنی(example):

او وظیفه را بدون تکیه به دیگران انجام داد و استقلال زیادی نشان داد.

مثال:

He completed the task manlessly, showing great independence.

معنی(example):

او پروژه را بدون نیاز به کمک مردان پیش برد و شایستگی خود را ثابت کرد.

مثال:

She navigated the project manlessly, proving her competence.

معنی فارسی کلمه manlessly

: معنی manlessly به فارسی

عمل یا رفتاری که بدون کمک یا وابستگی به مردان انجام می‌شود.