معنی فارسی mansionary

B2

به ساختمان‌های بزرگ و لوکس که معمولا با باغ‌های وسیع احاطه شده‌اند اشاره دارد.

Referring to large, luxurious buildings typically surrounded by extensive gardens.

example
معنی(example):

املاک مَنسونری به خاطر باغ‌هایش مشهور بود.

مثال:

The mansionary estate was known for its gardens.

معنی(example):

مَنسونری یک نقطه عطف در شهر بود.

مثال:

The mansionary was a landmark in the town.

معنی فارسی کلمه mansionary

: معنی mansionary به فارسی

به ساختمان‌های بزرگ و لوکس که معمولا با باغ‌های وسیع احاطه شده‌اند اشاره دارد.