معنی فارسی manumitting

B1

عمل آزاد کردن افراد از قید و بند، به ویژه در زمینه حقوقی.

The act of freeing someone from bondage.

verb
معنی(verb):

To release from slavery, to free.

example
معنی(example):

فرایند آزادسازی می‌تواند طولانی و پیچیده باشد.

مثال:

The manumitting process can be lengthy and complicated.

معنی(example):

او مسئول آزادسازی کسانی است که واجد شرایط هستند.

مثال:

She is responsible for manumitting those who qualify.

معنی فارسی کلمه manumitting

: معنی manumitting به فارسی

عمل آزاد کردن افراد از قید و بند، به ویژه در زمینه حقوقی.