معنی فارسی maraged

B1

فعل ماضی ازدواج کردن، در حالتی که فرد در گذشته ازدواج کرده و اکنون در آن وضعیت قرار دارد.

Having been married; past tense of the verb to marry.

example
معنی(example):

آنها پنج سال ازدواج کرده بودند قبل از اینکه بچه‌دار شوند.

مثال:

They had maraged for five years before having children.

معنی(example):

بعد از اینکه ازدواج کردند، سفرهای بسیاری کردند.

مثال:

After they maraged, they traveled extensively.

معنی فارسی کلمه maraged

: معنی maraged به فارسی

فعل ماضی ازدواج کردن، در حالتی که فرد در گذشته ازدواج کرده و اکنون در آن وضعیت قرار دارد.