معنی فارسی maraging
B2فرایند یا وضعیت تبدیل فولاد به فولاد مَراج که باعث افزایش استحکام میشود.
A heat treatment process for steel to produce a strong and tough material.
- VERB
example
معنی(example):
فولاد مَراج دارای ترکیب منحصر به فردی از استحکام و استقامت است.
مثال:
Maraging steel has a unique combination of strength and toughness.
معنی(example):
او در حال مطالعه خصوصیات آلیاژهای مَراج بود.
مثال:
He was studying the properties of maraging alloys.
معنی فارسی کلمه maraging
:
فرایند یا وضعیت تبدیل فولاد به فولاد مَراج که باعث افزایش استحکام میشود.