معنی فارسی march.
A2راه رفتن با نظم و ترتیب، معمولاً در گروههایی به منظور ابراز عقیده یا جشن گرفتن.
To walk in a formal and organized way, often as part of a group to protest or celebrate.
- VERB
example
معنی(example):
ما به سمت تالار شهر برای اعتراض خواهیم رفت.
مثال:
We will march to the city hall to protest.
معنی(example):
راهپیمایی در جشنواره یک سنت در شهر ما است.
مثال:
Marching in the parade is a tradition in our town.
معنی فارسی کلمه march.
:
راه رفتن با نظم و ترتیب، معمولاً در گروههایی به منظور ابراز عقیده یا جشن گرفتن.