معنی فارسی marchioness
C1 /mɑɹʃəˈnɛs/عنوانی اشرافی که به همسر یا زن یک مارک داده میشود و درجهای بالاتر از بارون و پایینتر از دوک دارد.
The wife or widow of a marquess, or a woman holding the rank of marquess in her own right.
- noun
noun
معنی(noun):
The wife of a marquess.
معنی(noun):
A woman holding the rank of marquess in her own right.
example
معنی(example):
او به عنوان مارکیز توسط پادشاه عنوان گرفت.
مثال:
She was titled a marchioness by the king.
معنی(example):
مارکیز یک مجالس بزرگ در املاک خود برگزار کرد.
مثال:
The marchioness hosted a grand ball at her estate.
معنی فارسی کلمه marchioness
:
عنوانی اشرافی که به همسر یا زن یک مارک داده میشود و درجهای بالاتر از بارون و پایینتر از دوک دارد.