معنی فارسی marginalized
C1گروه‌هایی که به حاشیه رانده شده و از امکانات و خدمات کافی بی‌بهره‌اند.
Groups that have been pushed to the edges of society and lack access to resources.
- verb
- adjective
verb
معنی(verb):
To relegate (something, especially a topic or a group of people) to the margins or to a lower limit; to exclude socially or otherwise.
adjective
معنی(adjective):
Subject to marginalization.
example
معنی(example):
گروه‌های حاشیه‌نشین در جامعه اغلب به منابع پایه دسترسی ندارند.
مثال:
The marginalized groups in society often lack access to basic resources.
معنی(example):
جوامع حاشیه‌نشین شایسته توجه بیشتری از سوی تصمیم‌گیرندگان هستند.
مثال:
Marginalized communities deserve more attention from policymakers.
معنی فارسی کلمه marginalized
:
گروه‌هایی که به حاشیه رانده شده و از امکانات و خدمات کافی بی‌بهره‌اند.
