معنی فارسی marination

B1

فرایند خیساندن مواد غذایی در مایعات طعم‌دهنده برای افزایش طعم و بافت.

The process of soaking food in a flavored liquid before cooking.

example
معنی(example):

مارینیشن به بهبود طعم گوشت کمک می‌کند.

مثال:

Marination helps to enhance the flavor of the meat.

معنی(example):

فرایند مارینیشن می‌تواند چندین ساعت طول بکشد.

مثال:

The process of marination can take several hours.

معنی فارسی کلمه marination

: معنی marination به فارسی

فرایند خیساندن مواد غذایی در مایعات طعم‌دهنده برای افزایش طعم و بافت.