معنی فارسی marrot
A2گونهای از پرنده با رنگهای واضح و زیبا که معمولاً در طبیعت دیده میشود.
A type of bird known for its vivid and beautiful colors.
- NOUN
example
معنی(example):
ماروت رنگهای روشنی دارد و اغلب در باغها دیده میشود.
مثال:
The marrot has bright colors and is often seen in gardens.
معنی(example):
او عاشق غذا دادن به ماروت در حیاط پشتیاش است.
مثال:
She loves to feed the marrot in her backyard.
معنی فارسی کلمه marrot
:
گونهای از پرنده با رنگهای واضح و زیبا که معمولاً در طبیعت دیده میشود.