معنی فارسی marrys
A2اقدام قانونی یا مذهبی برای پیوند زناشویی بین دو نفر.
To enter into a marriage with someone.
- VERB
example
معنی(example):
او هر بهار در یک مراسم باغی با او ازدواج میکند.
مثال:
She marries him every spring in a garden ceremony.
معنی(example):
او پس از سالها انتظار بالاخره ازدواج میکند.
مثال:
He finally marries after years of waiting.
معنی فارسی کلمه marrys
:
اقدام قانونی یا مذهبی برای پیوند زناشویی بین دو نفر.