معنی فارسی marshmallowy
B1مَرْشمالو مانند، به حالتی نرم و لطیف اشاره میکند که شبیه به مارشمالو است.
Soft and fluffy, reminiscent of marshmallows; typically used to describe texture.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
کیک دارای بافتی مَرْشمالو مانند بود که خوشمزه بود.
مثال:
The cake had a marshmallowy texture that was delightful.
معنی(example):
لبخند او نرم و مَرْشمالو مانند بود و همه را آرام میکرد.
مثال:
Her smile was soft and marshmallowy, calming everyone around her.
معنی فارسی کلمه marshmallowy
:
مَرْشمالو مانند، به حالتی نرم و لطیف اشاره میکند که شبیه به مارشمالو است.